معاونت فرهنگی و دانشجویی

با تلاش کانون شعر دانشگاه (الفبای احساس) و مشارکت معاونت دانشجویی فرهنگی، هشتمین شب شعر دانشجویی با محوریت اشعار عاشورایی برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی معاونت دانشجویی فرهنگی، در این برنامه آیینی که شامگاه یکشنبه 27/9/90 برگزار شد، شاعران جوان دانشگاه سروده های خود را به مولای اشک و خون تقدیم نمودند.

هشتمین شب شعر دانشجویی اما حال و هوای خاص خود را داشت. شرکت کنندگان به ظاهر کم تعداد مراسم هر کدام به گوشه ای رفته و با خود خلوت نموده بودند و همگام با تمام آفرینش و همنوا با مادر آیینه ها برای شهید غریب کربلا سوگواری می نمودند.

در برشی از خرابه شام نیز دخترک قد خمیده ای به تصویر کشیده شده بود که خورشید خونین کربلا را در بغل گرفته بود.

استاد علوی عزیز هم کلمات قطعه قطعه شده دشت کربلا را در دفتر سرخ شعر به نظم در آورده بود و اینگونه ارادت خود را به ارباب زلال تر از احساس نینوا تقدیم نمود:

این زن که از برابر طوفان گذشته بود              عمرش کنار حضرت باران گذشته بود

صبرش امان حوصله ها را بریده بود                وقتی که از حوالی میدان گذشته بود

باران اشک بود و عطش شعله می کشید       آب از سر تمام بیابان گذشته بود

آتش گرفته بود و سر از پا نمی شناخت         از خیمه های بی سر و سامان گذشته بود

اما هنوز آتش در را به یاد داشت                  آن روزها چه سخت و پریشان گذشته بود

آن پرده های آخرین صفین ناگهان                 از پیش چشم آینه یک آن گذشته بود

می دید آیه آیه آن زیر دست و پاست            کار از به نیزه کردن قرآن گذشته بود

زینب هزار بار خودش هم شهید شد             از بس که از کنار شهیدان گذشته بود

یک لحظه از ارادت خود دست برنداشت        عمرش تمام بر سر پیمان گذشته بود

بر صفحه های سرخ مقاتل نوشته اند          این زن هزار مرتبه از جان گذشته بود