یادداشت؛
ایثار شهید قاسم سلیمانی در حق جامعه زنان جبهه مقاومت
حضور شهید قاسم سلیمانی در جبهه مقاومت، امتیازات بزرگی برای جبهه حق داشت که بیشترین بهره آن متوجه زنان و کودکانی بود که هر آن در خطر اسارت به دست داعش به سر میبردند.
در میان مؤمنان، مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند و در راه او شهید شدند و بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.»
باز تاریخ تکرار شد. چون بار دیگر فریاد حق طلبی و دفاع از حرم اهل بیت (ع) شنیده شد و حماسه و شعوری ناب شکل گرفته بود، باعث شد شمشیر ابن ملجمها از نیام برکشیده و سرداری را به شهادت برساند که بلندگوی دفاع از دین و انسانیت بود به امید آنکه غریو دادرسی از مظلومین و دفاع از قداست دین و وطن اسلامی را، خفه و ساکت کنند! زهی خیال باطل! که اینچنین فریادهایی همچنان در اقصی نقاط عالم به گوش میرسد.
بار دیگر ۱۳ دی ماه از راه میرسد و غم بزرگی، قلبهای مسلمانان و آزادگان ایرانی و غیرایرانی را به تنگ میآورد و دانههای اشک و حسرت از دومین سالگرد فقدان بزرگ مردی را یادآور میشود که سردار دلها نام گرفته شد.
سردار دلها شهید حاج قاسم سلیمانی در حالی که مشغول خدمت اداری و مسئولیتش بود و نه در بستر راحت، به گونهای سوی معبودش پرکشید که گویا از جنس خاک و زمین نبود. مگر او چه کرده بود که این چنین ددمنشانه به شهادت رسید؟!
برای پیدا کردن پاسخ این سوال و دلایل وقوع اقدام تروریستی به شهادت رساندن حاج قاسم سلیمانی و همراهانش، باید فاکتورهای مهم سیاسی، فرهنگی، دینی، جغرافیایی و ... ایران به عنوان زادگاه و عراق به شکل خاص و منطقه غرب آسیا به شکل عموم و در نگاه کلان همه دنیا را مورد بررسی و مداقه قرار داد که در این مقال نمیگنجد و صرفا و به قدر استطاعت به ذکر چند نکته با محوریت زنان در این بحث، پرداخته خواهد شد:
سردار شهید با پیشینه طولانی در زمان دفاع مقدس کشورمان به عنوان فرمانده چندین عملیات به خدمت پرداخته بود و بعد از جنگ هشت ساله نیز مسئولیتهای نظامی خود را داخل کشور ادامه داد تا اینکه سال ۱۳۷۹ از سوی حضرت امام خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ایران، به عنوان دومین فرمانده سپاه قدس ایران منصوب شد. پس از ظهور داعش در عراق و سوریه، سلیمانی به عنوان فرمانده سپاه قدس با حضور در این مناطق و سازماندهی نیروهای مردمی، به نجات مردم گرفتار شده در چنگ داعش و مبارزه با این گروه پرداخت و توانست جمع زیادی از مردم بویژه زنان و کودکان دربند داعش را از مهلکه برهاند و به مکان امن برساند. سوال اینجا بود که در بحبوحه جنگ، چرا گروهک تروریستی داعش، زنان و کودکان را هدف قرار داده و اصلا چه فکری در این باره کرده بود؟!
غده سرطانی داعش که نماد بربریت و توحش در دنیای معاصر به شمار میآید با بلند کردن پرچم اسلام در ظاهر، در واقع با رویکرد مرتجعانه خود ضمن بدنام کردن اسلام، با گسترش موج اسلام هراسی، تقویت جایگاه اسرائیل و پخش افکار تفرقه افکنانه بین گروههای اسلامی بویژه شیعه و سنی، در صدد تخریب اسلام برآمد.
در رویکرد وحشیانه و غیرانسانی داعش، زنان نه تنها حرمتی ندارند بلکه به شدت مورد هجمه و تحقیر نیز قرار میگیرند. وجود افکار و فتواهایی چون: «تمام وجود زن شر است»، «زن شیطان است»، «وقتی زن خلق شد شیطان خوشحالی کرد» و دهها تعبیر دیگر، کارکردهای زن را از منظر آنان محدود به ابزاری جهت تمتع نیاز بشری مردان، ترویج مذهب داعشیها در بین خانوادهها و جاسوسی و ... و در یک کلام خفت زن تعریف کرده است.
وجود چنین غده بیماری زا و دردآوری در پیکره امت اسلامی بود که قلب سردار شهید و همرزمانش را به درد آورد و بر آن شدند تا نگذارند دست داعش بیش از این به زنان از شیعه و سنی گرفته تا زیدی و ... برسد. سردار در برابر این ددمنشیها ایستاد تا به جهانیان بیاموزد طرز تفکر داعشیها مخصوصاً در مورد رفتار با زنان، در اسلام وجود نداشته و در اصل محلی از اعراب ندارد و آنچه که آنها ارائه داده اند تفسیری غلط و باطل درباره اسلام و انسان بویژه زن است و ثمره ایثار و شهادت غرورآفرین این بزرگواران بود که توانست نگاه غضب آلودی که متوجه اسلام و مسلمین بود، برگرداند و ماهیت کثیف داعشیها را برای جهانیان برملا سازد.
سردار در خانوادهای متدین بزرگ شده و در مدرسه امامین انقلاب درس خوانده و آموخته بود که پاسداشت عزت و سربلندی مسلمانان یک اصل دینی و واجب بوده و برای تحقق این تکلیف پیوسته آماده شهادت بود تا اینکه به آرزویش هم رسید.
در مکتب سردار شهید، بی عدالتی به هر نوعی مذموم بود و کرامت انسانی نعمت و هدیه الهی برای هر دو نوع انسان یعنی مرد و زن است. در این راستا زنان نیز میتوانند و این حق را دارند که در مسیر کمال و مقام الهی گام برداشته و به تأسی از الگوهای نامدار عالم چون آسیه (س)، مریم (س)، خدیجه (س)، فاطمه زهرا (س)، زینب کبری (س) و... در کنار رعایت شئونات فردی اسلامی، در عرصه اجتماعی هم افتخارآفرین باشند که خداوند متعال هدایت و سعادت را برای نوع انسان قرار داده؛ آنجا که در قرآن کریم میفرماید: «ما راه را به او (انسان) نشان دادیم، خواه شاکر باشد یا ناسپاس.»
سردار جهاد کرد تا کرامت و معصومیت زنان سوری، عراقی و .. که به خاطر افکار و اقدامات سودجویانه داعشیها از دست رفته بود؛ به آنها بازگرداند و دلیل این رویکرد در جهادش همان است که رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند: «روحیهی فداکاری و نوعدوستی داشت، یعنی برایش این ملّت و آن ملّت و مانند اینها مطرح نبود؛ نوع دوست بود، واقعاً حالت فداکاری برای همه داشت.»
این شهید والامقام هرگز فکری جز حرکت برای عزت اسلام و مظلومان جهان در سر نداشت و زندگی خود را صرف مبارزه با ظالمان کرد و همواره نگاهش به افق نگاه مقام معظم رهبری جمهوری اسلامی دوخته بود؛ و بیجا نبوده که رهبر فرزانه انقلاب (دامت برکاته) درباره ایشان فرمودند: «من یاد شهید سلیمانی عزیزمان را هرگز فراموش نمیکنم.ای سردار عزیز! تو رفتی، اما بدان میراثی از عزت و جوانمردی را برای همه جهانیان باقی گذاشتی و اکسیر رسم عاشق بودن را رنگ و جلایی دیگر بخشیدی.«
پس خاطرت آسوده باشد که مردم ایران بویژه زنان این سرزمین صدها حاج قاسم دیگر را به دنیا آورده و راهت را ادامه خواهند داد تا روزی که پرچم عدالت به دست صاحب برحقش مهدی موعود (عج) برسد، ظلم نهایت یابد و دلها آرامش بگیرد.
انتهای پیام/
نظر دهید