• 1400/05/07 - 18:24
  • 188
  • زمان مطالعه : 23 دقیقه
به مناسبت 18 ذی الحجه منتشر شد؛

یادداشت/سیمای غدیر در احتجاج معصومین علیهم السلام

با توجه به اهمیت و جایگاه غدیر، در این یادداشت به برخی از احتجاج‌های حضرات معصومین علیهم السلام از حضرت علی(ع) تا حضرت مهدی موعود(عج) درباره غدیرخم اشاره شده است.

 یادداشت به قلم طاهره سادات موسوی- غدیر و حوادث آن در منطقه جعفه، از حجۀ البلاغ تا اتمام حجت پیامبر(ص) از مهم ترین وقایع تاریخ اسلام است. هر ساله در دهه ولایت، پاسداشت مراسم غدیر خم در کشورهای شیعه نشین، سرفصل اول خبرها می‌شود و در بین امت اسلام با آن به شکل «ایجابی و سلبی» برخوردهایی صورت می‌پذیرد.

واقعه غدیر خم و ولایت حضرت علی(ع)، به عنوان سرفصل تمدن ولایی، چنان در جامعه مسلمانان و آینده اسلام تاثیرگذار و ارزشمند است که خداوند به پیامبر اکرم فرمود: «یا أیّها الرّسول بلّغْ ما أنْزل إلیْک منْ ربّک و إنْ لمْ تفْعلْ فما بلّغْت رسالته[1]». در اعتبار واقعه غدیر خم همین بس که به عنوان معدود اسناد تاریخی، توسط صدها مورّخ، محدّث و مفسر شیعه و سنی روایت شده است؛ هر چند گاه به حق نگاشته اند و گاه به ناحق.

اعتقاد به ولایت حضرت علی(ع) در غدیر خم نه فقط در نقل های علمای شیعه، بلکه این اعتراف در آثار علمای اهل سنت نیز مشهود است: «روایات و آیات غدیر را جمع زیادی از صحابه از جمله «زید بن ارقم»، «ابوسعید خدری» و «ابن عباس» و «جابر بن عبدالله انصاری» و «ابوهریره» و «براءبن عارب» و «حذیفه» و «عامر بن لیلی بن ضمره»، «ابن مسعود» نقل کرده اند. همچنین دانشمندانی که به این احادیث در کتب خود تصریح کرده اند عده کثیری هستند؛ برخی از آنان عبارتند از: حافظ ابونعیم اصفهانی در کتاب مانزل من القرآن فی علی (به نقل از خصائص، ص 29)، ابوالحسن واحدی نیشابوری در اسباب النزول، ص 150، حافظ ابوسعید سجستانی در کتاب الولایه (به نقل از کتاب طرائف)، ابن عساکر شافعی (به نقل از در المنثور، ج2، ص 298)، فخر رازی در تفسیر کبیر، ج 3، ص 636، ابواسحاق حموینی در فرائد السمطین، ابن صباغ مالکی در فصول المهمه، ص 27، جلال الدین سیوطی در در المنثور، ج2، ص 57، شهاب الدین آلوسی شافعی در روح المعانی ج 6، ص 298 و ص 172، قاضی شوکانی در فتح القدیر، ج سوم، ص 57، شیخ سلیمان قندوزی حنفی در ینابیع الموده، ص 120، بدر الدین حنفی در عمده القاری فی شرح صحیح البخاری، ج 8، ص 584، شیخ محمد عبده مصری در تفسیر المنار، ج 6، ص 463 و ... . »[2]

با وجود کثرت نقل ها که خود روشنگر حفظ اصالت و صحت پیام غدیر است؛ مخالفان و معارضان از ابتدای ابلاغ غدیر تاکنون جهت انکار، تحریف، تردید و شبهه افکنی در صحت امامت و ولایت حضرت علی(ع) و غصب خلافت، دسیسه های مختلفی را طراحی کرده اند. از جمله توطئه های آنان عبارتند از: جعل حدیث، تفسیر به رای، جایگزینی یکی از وقایع تاریخی به جای علت اصلی غدیر، راه اندازی جریان سقیفه و... .

از این رو ائمه معصومین(ع) جهت استدلال و اثبات حقانیت و شایستگی مقام ولایت و امامت حضرت علی(ع) و نیز انتقال صحیح پیام غدیر در طول زمان، بارها احادیث و روایات بی شماری را نقل کرده اند که خود دلیل جمعیت موضوع «ولایت در غدیر خم» است. اگر همه امت اسلام، به فرزندان پیامبر(ص) به عنوان افراد صدیق، راست گفتار و راست کردار معتقدند (که اگر درستکار نبودند باید توسط مردم در طول عمرشان مذمت می‌شدند، درصورتی که مردم از آنان برای حل مشکلاتشان همیشه یاری می‌طلبیدند) باید با استناد و اطمینان به احتجاج اهل بیت(ع) و استدلال منطقی به تمام غاصبان موضوع امامت و ولایت بگویند: «در غدیر خم منظور پیامبر(ص) از معرفی حضرت علی علیه السلام تنها به عنوان دوست نبوده؛ بلکه به عنوان امام و ولی بعد از حضرت پیامبر(ص) در هدایت کشتی اسلام و رهبری امت مسلمان بوده است!»

در ادامه به برخی از احتجاج‌های حضرات معصومین علیهم السلام از حضرت علی(ع) تا حضرت مهدی موعود(عج) درباره غدیرخم اشاره می‌شود:

احتجاج حضرت امام علی(ع) به حدیث غدیر

 علی علیه السلام هنگامی که به اجبار در مراسم بیعت با خلیفه اول حاضر شده بود، به حدیث غدیر استناد کرد و فرمود: «یا معاشر الْمهاجرین و الْأنْصار أنْشدکمْ باللّه أ سمعْتمْ رسول اللّه صلی الله علیه و آله یقول یوْم غدیرٍ کذا و کذا؛ ای جمعیت مهاجر و انصار! شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا شنیدید که رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز غدیر [در مورد ولایت و رهبری من[ چنین و چنان گفت؟» و آن گاه تمام موارد خطبه پیامبر صلی الله علیه و آله را درباره وصایت و جانشینی خویش بعد از نبوت بیان کرد. [3]

احتجاج حضرت زهرا(س) به حدیث غدیر

هنگامی که مهاجرین و انصار در عذرخواهی و پوزش اصرار می‌ورزیدند، دختر پیامبر صلی الله علیه و آله آنان را سرزنش کرد و گفت: «دور شوید و مرا به حال خودم واگذارید! پس از کوتاهی و سهل انگاری، دیگر جایی برای عذر خواهی باقی نمانده است. آیا پدرم پس از حادثه با شکوه غدیر برای سکوت، بی تفاوتی و پوزش راهی باقی گذاشت؟»

همچنین آن گاه که کودتا گران سقیفه تصمیم گرفتند به خانه ولایت هجوم برند و مردم فریب خورده در اطراف خانه علی علیه السلام گرد آمدند، حضرت زهراء علیهاالسلام از خانه بیرون آمد و در کنار در ورودی منزل ایستاد و خطاب به مردم کوچه و بازار فرمود: «من ملتی را مثل شما نمی شناسم که این گونه عهد شکن و بد برخورد باشند. جنازه رسول خدا صلی الله علیه و آله را بر روی دست ما گذاشتید و رها کردید. عهد و پیمان‌های بین خود را شکستید و ولایت و رهبری علی علیه السلام و ما اهل بیت را انکار کردید و حق مسلم ما را باز نگرداندید. گویا از آنچه رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز غدیرخم فرمود، آگاهی ندارید!

سوگند به خدا! رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در آن روز، ولایت و رهبری امام علی علیه السلام را مطرح کرد و از مردم بیعت گرفت تا امید شما فرصت طلبان تشنه قدرت را قطع کند؛ ولی شما رشته‌های پیوند معنوی میان پیامبر صلی الله علیه و آله و خودتان را پاره کردید. این را بدانید که خداوند در دنیا و آخرت بین ما و شما داوری خواهد کرد. [4]»

 احتجاج حضرت امام حسن(ع) به حدیث غدیر

حسن بن علی علیه السلام پس از موافقت در صلح معاویه، برای روشن شدن اذهان عمومی خطبه ای خواند. آن حضرت بعد از حمد و ثنای الهی و تبیین جایگاه رسالت حضرت محمد صلی الله علیه و آله، به فضائل و مناقب اهل بیت علیهم السلام پرداخته، فرمود: «ما اهل بیتی هستیم که خداوند متعال ما را به اسلام گرامی داشت و از میان سایرین برگزیده و از ما پلیدی و آلودگیها را دور گردانیده و پاک و مطهرمان قرار داده است. از زمان آدم تا زمان جدّ من، حضرت محمد صلی الله علیه و آله مردم دو گروه نشدند، مگر آنکه ما را در بهترین آن دو گروه قرار داد. هنگامی که خداوند به پیامبرش دستور داد مردم را به سوی خدا دعوت کند، پدرم اولین کسی بود که خدا و رسول صلی الله علیه و آله را اجابت کرد و اول کسی بود که ایمان آورد. » و در ادامه فرمود: «این امت از جدّ من شنیدند که در مورد علی علیه السلام فرمود: «أنْت منّی بمنْزلة‌ هارون منْ موسی إلّا أنّه لا نبیّ بعْدی؛ تو نسبت به من همانند هارون نسبت به موسی هستی، جز اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود. » این امت دیدند و شنیدند که پیامبر صلی الله علیه و آله در روز غدیر خم دست پدرم علی علیه السلام را گرفت و فرمود: «منْ کنْت موْلاه فعلیٌّ موْلاه اللّهمّ وال منْ والاه و عاد منْ عاداه!» و سپس به آنان فرمود: حاضرین به غایبین اطلاع دهند. »[5]

احتجاج حضرت امام حسین علیه السلام به حدیث غدیر

روایت شده است: دو سال قبل از مرگ معاویه، حسین بن علی علیهماالسلام به همراه عبد الله بن عباس و عبد الله بن جعفر و گروهی از بنی هاشم و شیعیانش برای زیارت خانه خدا به مکه مشرف شد و در آنجا گروه دیگری نیز از تابعین انصار و مسلمانان پاکدامن را گرد آورد و سایر حجاج را نیز به یک همایش عمومی دعوت کرد و سخنان مبسوط و روشنگرانه ای درباره شخصیت مولای متقیان علی علیه السلام بیان فرمود. امام حسین علیه السلام بعد از ذکر ثنای الهی به جنایات معاویه اشاره کرد و فرمود: «شما فهمیدید که این ستمگر جنایتکار (معاویه) چه بر سر ما و شیعیان ما آورد! خبرهای ظلم و تعدی او در این مورد به همه شما رسیده است. من می‌خواهم از شما سؤالی بکنم؛ اگر صداقت و راستی مرا پذیرفتید، مرا تصدیق کنید و اگر بر خلاف حقیقت چیزی از من شنیدید، مرا تکذیب نمایید! سخنان مرا بشنوید و گفتار مرا بنویسید و سپس در مراجعت به شهر و دیار خود به انسانهای حقیقت جو و پاک سرشت و مورد اعتماد برسانید!»

حضرت در ادامه آیاتی را که در مورد اهل بیت علیهم السلام نازل شده، تلاوت کرد و توضیح و تفسیر آنها را بیان فرمود. آن گاه به ماجرای غدیر اشاره کرد و در مورد ولایت علی علیه السلام فرمود: «شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا آگاهی دارید که رسول خدا صلی الله علیه و آله علی علیه السلام را در روز غدیرخم به رهبری امت و جانشینی خویش منصوب کرد؟ و ولایت او را با جمله معروف خود اعلام و تأکید کرد: حاضرین به غائبین اطلاع دهند؟ همه گفتند: بلی، به خدا که ما از این جریان باخبریم. »[6]

احتجاج حضرت امام سجاد علیه السلام به حدیث غدیر

امام سجاد علیه السلام سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله را در روز غدیرخم که فرمود: «منْ کنْت موْلاه فعلیٌّ موْلاه» این گونه تفسیر فرمود: «یعنی به مردم خبر داد که امام و رهبر مردم بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله، علی علیه السلام است. »[7]

احتجاج امام باقر علیه السلام به حدیث غدیر

امام باقر(ع) چنان مسئله غدیر و اهمیت آن را مورد تأکید و عنایت قرار می‌داد که در جلسات او موضوع غدیر معمولاً مطرح می‌شد. ایشان روزی در جمع یاران خویش که فضل بن یسار، بکیر بن اعین، محمد بن مسلم، برید بن معاویه و ابو الجارود نیز در میان آنان دیده می‌شدند، ولایت علی علیه السلام را تشریح کرد و با اشاره به حادثه تاریخی غدیر فرمود: «خداوند پیامبرش را به ولایت علی علیه السلام مأمور کرد و این آیه شریفه را نازل فرمود: «إنّما ولیّکم اللّه و رسوله و الّذین آمنوا الّذین یقیمون الصّلاة و یوءْتون الزّکاة و همْ راکعون. [8]» با نزول آیه فوق، ولایت اولی الامر واجب گردید ولکن عده ای نفهمیدند اولی الامر چه کسانی هستند؟ خداوند به محمد صلی الله علیه و آله دستور داد تا آن را توضیح دهد و همانند نماز و زکات و روزه و حج، مصادیق خارجی آن را روشن سازد. در آن هنگام، اضطراب او را فرا گرفت و از تکذیب گروهی و خروج عده ای از دین اسلام به واسطه نپذیرفتن این فرمان ترسید و به خداوند پناهنده شد. خداوند نیز برای آرامش و اطمینان خاطر رسولش آیه بلاغ [یعنی] «یا أیّها الرّسول بلّغ ما انْزل الیْک[9]» را نازل کرد. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نیز از دستور خداوند متعال اطاعت کرد و در غدیرخم فرمان داد تا مردم و زائرین خانه خدا اجتماع و به دستور الهی گوش کنند. آن گاه علی بن ابی طالب علیه السلام را ولی و سرپرست مردم بعد از خود قرار داد و امر کرد آنان که در آنجا حاضرند، به دیگران نیز این حکم الهی را بیان کنند. »[10]

احتجاج حضرت امام صادق علیه السلام به حدیث غدیر

حسّان جمّال می‌گوید: همراه امام صادق علیه السلام از مدینه به مکه مسافرت کردم. در نزدیکی میقات جحفه چون به مسجد غدیر رسیدیم، امام علیه السلام به جانب چپ مسجد نگریسته، فرمود: «آنجا محل قدمهای پیامبر صلی الله علیه و آله است؛ مکانی است که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در روز غدیر علی علیه السلام را جانشین معرفی کرد و فرمود: «منْ کنْت موْلاه فعلیٌّ موْلاه. » آن گاه امام علیه السلام به جانب دیگر نگاه کرد و فرمود: «محل استقرار خیمه‌های ابی فلان و فلان و سالم غلام ابو خدیفه و ابو عبیده جراح نیز در آنجا بود. گروهی از مردم چون علی علیه السلام را بر روی دست پیامبر صلی الله علیه و آله دیدند، با حسادت بر وی نگریستند و به یکدیگر می‌گفتند: به دو چشم او (پیامبر) نگاه کنید! چگونه همانند دیوانه به اطراف خویش می‌نگرد و قرار ندارد! در این هنگام، جبرئیل علیه السلام نازل شد و این آیه را بر رسول خدا صلی الله علیه و آله آورد: «و إنْ یکاد الّذین کفروا لیزْلقونک بأبْصارهمْ لمّا سمعوا الذّکْر و یقولون إنّه لمجْنونٌ و ما هو إلاّ ذکْرٌ للْعالمین[11]؛ کافران هنگامی که آیات قرآن را شنیدند، نزدیک بود با چشم زخم خود تو را از بین ببرند و آنها می‌گفتند: او واقعا دیوانه است؛ در حالی که آیات قرآن جز مایه بیداری برای جهانیان نیست. »[12]

احتجاج حضرت امام موسی کاظم علیه السلام به حدیث غدیر

حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام نیز در مناسبتها و فرصتهای به دست آمده، به حدیث غدیر و ماجرای شورانگیز و تاریخی آن اشاره می‌کرد و مردم را از حقیقت ماجرا مطلع می‌ساخت. عبد الرحمن بن حجاج از جمله افرادی است که امام در سخنانش او را از این حقیقت مسلّم تاریخی آگاه کرد. عبد الرحمن برای خداحافظی به خاطر سفر به مکه نزد امام کاظم علیه السلام آمد و از نماز در مسجد غدیرخم پرسید. امام فرمود: «صلّ فیه فانّ فیه فضْلاً و قدْ کان ابی یأْمر بذلک؛ در آن مکان [مقدس] نماز بخوان که فضیلتی بس عظیم دارد و پدرم همواره به نماز خواندن در آنجا دستور می‌داد. »[13]

احتجاج حضرت امام رضا علیه السلام به حدیث غدیر

احمد بزنطی از یاران امام رضا علیه السلام سخنان آن بزرگوار را در احتجاج و اهتمام به ماجرای غدیر چنین نقل کرده است: روزی به همراه گروه بسیاری در منزل حضرت علی بن موسی الرضا علیهماالسلام بودم. سخن از غدیر و اهمیت آن به میان آمد. برخی آن را از شعائر اسلامی دانستند و عده ای نیز چنین مناسبتی را انکار کردند. بعد از گفتگوی دیگران، حضرت رضا علیه السلام لب به سخن گشود و فرمود: «آسمانیان روز غدیر را بهتر از اهل زمین می‌شناسند. خداوند در بهشت برین کاخ با عظمتی را برای خود اختصاص داده است. این قصر بهشتی تمام زیباییهای عالم را در خود دارد. روز غدیر، درب این قصر بزرگ باز می‌شود. فرشتگان و اهل آسمانها تسبیح گویان به آنجا داخل می‌شوند و در فضای معطر و نورانی اش به نام فاطمه زهراء علیهاالسلام به یکدیگر هدیه می‌دهند. چون روز غدیر به پایان می‌رسد، به فرشتگان گفته می‌شود: به جایگاههای خویش برگردید! شما تا سال آینده مثل چنین روزی از اشتباه و لغزش در امان خواهید بود و بدانید همه این عطایا و موهبتهای الهی به خاطر عظمت پیامبر ما محمد صلی الله علیه و آله و وصی او علی بن ابی طالب علیه السلام است. » [14]

احتجاج حضرت امام جواد علیه السلام به حدیث غدیر

امام جواد علیه السلام نیز برای احیای حماسه غدیر اهتمام جدّی داشت. ابن ابی عمیر می‌گوید: حضرت جواد علیه السلام در تفسیر آیه شریفه «یا أیّها الّذین آمنوا أوْفوا بالْعقود[15]»؛ «ای اهل ایمان! به عهدهای خود وفا کنید!» فرمود: «رسول خدا صلی الله علیه و آله در ده مورد برای خلافت علی علیه السلام از مردم پیمان گرفت و به دنبال آن خداوند برای تثبیت و تأکید خلافت علی علیه السلام فرمود: «یا أیّها الّذین آمنوا أوْفوا بالْعقود؛ به پیمانهایی که در مورد امیر المؤمنین علیه السلام با شما بسته شده، وفادار باشید!»[16]

احتجاج حضرت امام هادی علیه السلام به حدیث غدیر

هنگامی که معتصم عباسی امام هادی علیه السلام را در روز غدیر احضار کرد، آن حضرت در آن موقعیت حساس به زیارت جد بزرگوارش امام علی علیه السلام شتافت و با نوای ملکوتی و عبارات خویش، فضائل و مناقب علی علیه السلام را بار دیگر در خاطره‌ها زنده کرد. محتوای این زیارت درباره فرهنگ غدیر و زندگی ارزشمند و با شکوه امیر مؤمنان علی علیه السلام است. در این زیارت، محورهای مهم امامت مورد توجه و تأکید امام هادی علیه السلام قرار گرفته است. فضائل علی علیه السلام در قرآن، از جمله آیات ولایت، شراء، بلاغ، جهاد و سایر آیاتی که به عظمت کمالات امیر مؤمنان علیه السلام اشاره دارد، در فرازهای آن مطرح گردیده است. از همه مهم تر پرداختن به واقعه تاریخی و حماسی غدیر است.

در بخشی از آن، امام هادی علیه السلام خطاب به جدّ بزرگوارش امیر مؤمنان علیه السلام عرض می‌کند: « ای امیر مؤمنان! شهادت می‌دهم که هر کس در مورد [امامت] تو تردید داشته باشد، به رسول اکرم صلی الله علیه و آله که امین خداوند است، ایمان نیاورده و کسی که از ولایت تو به سوی غیر تو عدول کند، از دین استوار خداوند ـ که پروردگار جهانیان برای ما برگزیده و در روز غدیر با ولایت تو آن را کامل کرده ـ برگشته است و گواهی می‌دهم که معنی این آیه تو هستی که فرمود: این راه مستقیم من است. از آن پیروی کنید و راههای دیگر را پیروی نکنید![17]»

و این گونه امام هادی علیه السلام با حماسه جاویدان غدیر بر مخالفان احتجاج کرد و به خلیفه ستمگر عباسی فهماند که حکومت اسلامی باید بر محور فرهنگ غدیر که همان رهبری امامان معصوم علیهم السلام است، اداره شود و غیر این مسیر به بیراهه و خروج از اسلام منتهی خواهد شد. امام در ادامه فرمود: «خداوند متعال به پیامبرش وحی کرد: «یا أیّها الرّسول بلّغْ ما أنْزل إلیْک منْ ربّک و إنْ لمْ تفْعلْ فما بلّغْت رسالته و اللّه یعْصمک من النّاس[18] »؛ «ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده، به مردم برسان! و اگر این عمل را انجام ندهی، رسالت او را انجام نداده ای. خداوند تو را از خطرات احتمالی مردم، نگاه می‌دارد. » آن حضرت نیز تمام سختیها، مشکلات و ناراحتیها را به جان خرید و پیام الهی را به مردم ابلاغ کرد. سپس از آنان پرسید: آیا من پیام خدا را به شما رساندم؟ همگی گفتند: آری. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: خدایا! شاهد باش! سپس به مردم فرمود: آیا من برای اهل ایمان از خودشان برتر نیستم؟ گفتند: بلی، ای رسول خدا! آن گاه به دستور خداوند متعال دست او (علی علیه السلام ) را گرفت و فرمود: «منْ کنْت موْلاه فهذا علیٌّ موْلاه اللّهمّ وال منْ والاه و عاد منْ عاداه و انْصرْ منْ نصره و اخْذلْ منْ خذله. » فقط عده اندکی به این فرمان خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله ایمان آوردند و بسیاری به خسران ابدی گرفتار آمدند. »[19]

احتجاج حضرت امام حسن عسکری علیه السلام به حدیث غدیر

حسن بن طریف به امام عسکری علیه السلام نامه ای نوشت و درباره معنی کلام معروف رسول الله صلی الله علیه و آله در روز غدیر ـ منْ کنْت موْلاه فعلیٌّ موْلاه ـ سؤال کرد. امام فرمود: «مقصود پیامبر صلی الله علیه و آله از این جمله قرار دادن نشانه ای بود تا حزب خدا از دیگر احزاب ساختگی و غیر الهی جدا گردد و در زمان اختلاف، حزب الله شناخته شود. »[20]

احتجاج حضرت امام مهدی(عج) به حدیث غدیر

اوج ارتباط غدیر را با فرهنگ مهدویت می‌توان در فرازهایی از دعای ندبه به نظاره نشست. در بخشی از دعای ندبه در مورد عظمت غدیر می‌خوانیم: «فلمّا انْقضتْ أیّامه أقام ولیّه علیّ بْن أبی طالبٍ صلواتک علیْهما و آلهما هادیاً إذْ کان هو الْمنْذر و لکلّ قوْمٍ هادٍ فقال و الْملأ أمامه منْ کنْت موْلاه فعلیٌّ موْلاه اللّهمّ وال منْ والاه و عاد منْ عاداه و انْصرْ منْ نصره و اخْذلْ منْ خذله و قال منْ کنْت انا ولیّه فعلیٌّ أمیره[21]؛ زمانی که مدت عمر پیامبر صلی الله علیه و آله به پایان رسید، [به دستور خداوند] وصی خود علی بن ابی طالب را ـ که درود خداوند بر آن بزرگواران و خاندانشان باد! ـ به [جانشینی خود و]هدایت مردم انتخاب کرد و چون او منذر بود و برای هر قومی هادی هست، پس رسول خدا صلی الله علیه و آله در حالی که همه امت در پیش رویش بودند، فرمود: هر کس را من پیشوا بوده ام، پس از من علی او را رهبر خواهد بود. خدایا! دوست بدار، هر کسی که علی را دوست دارد و دشمن دار آن که با علی دشمنی کند و یاری کن هر کسی که علی را یاری کند و خوار گردان هر کسی که علی را خوار کند! و باز فرمود: هر کس را من ولیّ او هستم، علی امیر [و فرمانده ]اوست. » *

وضوح جایگاه و تصریح واقعه غدیر در بیان معصومین(ع) – که خود از امنای امت اسلام هستند - چنین می‌نمایاند که احتجاج به غدیر به عنوان یک ضرورت در اسلام مطرح است. ضرورتی که نشان می‌دهد سیر جریانات فکری «غدیرستیزان» در گذشته و حال بین امت اسلام و دلیل اصلی مخالفت با حدیث و خطبه غدیر خم چه بوده است؟ و از همه مهم تر چه کسانی با موضوع مطروحه غدیر در سال دهم هجری مخالفت کردند!

 ویلفرد مادلونگ از قول کایتانی درباره مخالفان می‌‌نویسد: «نظریّة لامنس (مثلّث قدرت ابوعبیده و دو تن از هم‌پیمانانش) مناسب‌ترین تبیین ریشه‌های خلافت است. الهام‌بخش اقدام‌های مشترک این مثلّث، خلیفۀ دوم بود. او شعور عملی و سیاسی لازم را داشت و رحلت محمّد(ص) را پیش‌بینی کرده بود و قول و قرارهای لازم برای مسئلة جانشینی را با پشتکار و به بهترین وجه تدارک دیده بود». [22]

به بیان بهتر اصحاب «سقیفه بنی ساعده» از اصلی ترین مخالفان واقعه غدیر خم و ولایت اهل بیت(ع) بودند که علاوه بر غصب ولایت، غصب جایگاه و منبر اهل بیت(ع) دست به کودتای ننگینی به نام خلافت زده و دین خداوند را در زمین با قدرت طلبی و ثروت اندوزی به فساد و تباهی کشیدند. غدیر خم سد راه کسانی بود که بعدها جنگ به راه انداختند. غدیر خم خار چشم کسانی بود که بعدها جیره خواران کاخ سبز معاویه ابن ابی سفیان شدند. غدیر خم مانع زیاده خواری کسانی بود که برای رسیدن به قدرت و «ملک ری» خون حضرت سیدالشهداء(ع) و فرزندان و یارانش را بر زمین ریختند. هر چند قرن هاست غاصبان و منافقین در پی تحریف یا کاستن از تاثیر و اهمیت غدیر هستند؛ اما باید بدانند که تاریخ نشان می‌دهد، هیچگاه نخواهند توانست اصالت غدیر خم و صحت امامت و ولایت حضرت علی(ع) را به فراموشی بسپارند تا روزی که صبح آدینه ای فرا برسد و وعده دیرین الهی محقق شود که: ألیْس الصّبْح بقریبٍ!                                                                                                                

پی نوشت

[1] مائده: 67.

[2] آینه غدیر در روایت شیعه و اهل سنت، محمدعلی صاعد اصفهانی، ص 200.

[3] احتجاج طبرسی، احمد بن علی طبرسی، ج 1، ص 110.

[4] الامامۀ و السیاسۀ، ابی محمد بن قتیبه دنیوری، ج1، ص 12. فرهنگ سخنان حضرت فاطمه(س)، محمد دشتی، ص 23 و 193.

[5] الغدیر، ج1، ص 198.

[6] همان، ص 199.

[7] معانی الاخبار، شیخ صدوق، ص 65.

[8] مائده:56.

[9] مائده: 68.

[10] مناقب محمد بن شهر آشوب مازندرانی، ج2، ص 36.

[11] قلم: 52 و 53.

[12] الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج 4، صص 566-567.

[13] همان.

[14] بحارالانوار، ج 94، ص 9، با تلخیص.

[15] مائده: 2.

[16] موسوعه کلمات امام جواد(ع)، ص 22.

[17] المزار، محمد بن المشهدی، ص 266.

[18] مائده: 68.

[19] المزار: ص 271.

[20] بحارالانوار، ج 5، ص 290.

[21] المزار، ص 576.

[22] جانشینی محمّد(ص)، مادلونگ، ص 31؛ به نقل از: واقعة غدیر خم و عوامل تغییر مسیر اصلی آن با تکیه بر آیات و روایات، بیات، ص 39.

منابع

ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب. (1376 ق)، نجف اشرف، المکتبة الحیدریة.

ابن‌ قتیبه دینوری، الامامه و السیاسه (1325ق)، قاهره، مکتبة المصریه، چاپ دوم.

امینی، عبدالحسین. (1416ق)، الغدیر. چاپ اوّل، قم: مرکز الغدیر.

بیات، محمد حسین. ( 1393 )، واقعة غدیر خم و عوامل تغییر مسیر اصلی آن با تکیه بر آیات و روایات. سراج منیر. دوره 5، شماره 17، زمستان، صفحه 33-58.

خزعلی، ابوالقاسم. ( 1419ق )، موسوعه الامام الجواد علیه‏السلام. قم: مؤسسه ولی عصر.

دشتی، محمد. (1372)، فرهنگ سخنان فاطمه علیهاالسلام. مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین علیه السلام.

صاعد اصفهانی، محمدعلی. ( 1394)، آینه غدیر در روایت شیعه و اهل سنت، قم: مهر خوبان.

طبرسی، احمد بن علی. (1403 ق)، الاحتجاج علی اهل اللجاج‌. مشهد: مرتضی.

الکلینی، محمد بن یعقوب. (1388 ق)، الکافی. تصحیح: علی اکبر غفاری. دارالکتب الاسلامیه، مطبعة حیدری.

مادلونگ، ویلفرد. (1388)، جانشینی محمّد(ص)، ترجمه احمد نمایی و جواد قاسمی، چاپ چهارم. مشهد: آستان قدس رضوی.

مجلسی، محمدباقر. (1363)، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار. تهران:اسلامیه.

مشهدی، محمد بن جعفر. (۱۴۱۹ق )، المزار الکبیر. تحقیق جواد قیومی اصفهانی. قم: قیوم.

 

 

 

  • گروه خبری : خبر ویژه,اطلاعیه فرهنگی
  • کد خبر : 46424

نظرات

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

نظر دهید